در آستانه‌ی سپری شدن سی‌وسوّمین سالگرد بمباران شیمیایی سردشت، مناسب است بر ضرورت رسالت كار مدنی شهروندان سردشتی، تأكيدی مجدّد داشت.

ما وارثان بمباران شیمیایی سردشت بیش از هر چیز نیازمند درک رسالت و مسؤولیت اجتماعیمان در قالب تشکّل‌ها و نهادهای مدنی خودجوش هستیم و البتّه این مهمّ هرگز با نهادهای دولت ساخت(سدن) و یا نهادهای محافظه‌کار و بی‌اثر محقّق نمی‌شود.

آنچه که به زندگی آدمی معنا می‌بخشد، بیرون آمدن از پیله‌ی تنهایی و حضور تٲثیرگذار در عرصه‌ی اجتماعی است که باید از درون ریشه بدواند وگرنه هرگز نمی‌تواند از بیرون بر آدمی دیکته شود.

  اساساً انسان به عنوان یک موجود مدنی‌الطّبع همزاد با جامعه‌ی مدنی است و زندگی‌اش بدون زیست اجتماعی محقّق نمی‌گردد، پس طبیعی است که جامعه هم بدون نهادهای مدنی دوام و قوام نیابد و الزاماً جامعه هم باید به عنوان یک ارگان زنده، نهادگرا باشد. 

در دنیای امروز بیش از پیش، نهادهای مدنی در رابطه‌ی میان دولت و ملّت به‌سان پل عمل می‌کنند که مهم‌ترین نقش آنها ضربه‌گیری و ایجاد پایداری و ثبات درونی در اجتماع است. 

آنها دیدبانان هوشیار جامعه هستند که با رصد کردن دائمی اوضاع هر جا احساس خطر کنند، آژیرهای خطر را به صدا در می‌آورند تا با ایجاد حساسیت هم در حاکمیت و هم در ملت، راهکارها و چاره‌ی لازم را در علاج وقایع بیابند.

  امروز اگر سردشت هنوز هم از آثار بمب‌های شيميايی می‌نالد و اضافه بر آن با بحران‌های جدّی اقتصادی، صنعتی، عمرانی، امنيتی و مدیریتی و... دست به گریبان است و از ناتوانی و ناکارآمدی صاحب‌منصبان دولتی و شهری و شورا در رنج است، ریشه‌اش را باید در ضعف جامعه‌ی مدنی جست؛ چرا که هرگز نمی‌توان انتظار دولتی قوی و پاسخگو را از ملتی ناتوان و غیر مطالبه‌گر انتظار داشت.

اساساً باید پرسشگری ملّت باشد تا پاسخگویی دولت شکل گیرد و این نیاز بدیهی هر اجتماعی است که در بازار اجتماع و سیاستش، احزاب و نهادهای مدنی و سمن‌های مردمی‌اش در رقابت با همدیگر به تلاش برای اصلاح برخیزند.

نهادهای مدنی و انجمن‌های مردمی با آفات و آسیب‌پذیری به مراتب کمتر از احزاب سیاسی-که مستقیماً در پی دستیابی به  قدرت هستند - می‌توانند نقش حیاتی خود را در تقلیل مرارتها ایفا نمایند. 

فعّالیت‌های داوطلبانه و خودجوش و مستقل از حاکمیت به همراه غیر انتفاعی بودن آن گوهر ارزنده‌ی نهادها و انجمن‌های مردمی است که شاید بیش از احزاب می‌توانند گره‌گشای مشکلات و نابسامانی‌های مختلف اجتماعی باشد.

 در شرایطی که به هر دلیل نگاه‌های منفی به کار تشکیلاتی و نهادی هم از سوی صاحبان قدرت و هم از سوی ملت وجود دارد، آمدن به صحنه و درگیر کار انجمن و سمن شدن تبریک و تهنیت لازم دارد. 

نگارنده به عنوان عضویی از تشکّل مدنی افتخار آن را دارد که بتواند همشهریانش را به تشکّل‌یابی و حضور جدّی در نهادهای مدنی دعوت و ترغيب نماید. 

   با وجود انجمن دفاع از مصدومین شیمیایی سردشت، انجمن حمایت از بیماران خاص و صعب‌العلاج، بنیاد توسعه‌ی صلح و مهربانی، باڵوێزانی ژینگه و یگان اخير شكل گرفته بلوط‌بانان، جوانان هەتاو و... جای خالی ده‌ها و صدها تشکل مدنی در حوزه‌های فرهنگی - اجتماعی و به‌ویژه در ارتباط با واقعه‌ی بمباران شیمیایی سردشت آشکار است.

باید سکوت پسابمباران را شکست و با خلق آثار هنری، سینمایی، موسیقایی و تحلیل‌های سیاسی و جامعه‌شناسانه و... به جنگ این بمباران رفت. 

تحوّل زمانی در سردشت اتفاق می‌افتد که با شکل‌گیری جدّی نهادهای مردمی و سمن‌ها به‌عنوان سخنگویان جامعه نه تنها برای فریاد آشتی و اجتناب از تکرار بمباران‌های شیمیایی، بلکه برای تٲمین نیازهای اوّلیه‌ی شهری همدل شوند و پیگیر وعده‌های داده شده باشند که صاحب‌منصبان فعلی و قبلی از آن سخن رانده‌اند ولی هنوز که هنوز است، عملی نشده‌اند.

یک نهاد مردمی باید در وسط میدان عمل باشد و در عین حال که منفعل نیست و از محافظه‌کاری می‌پرهیزد، تعامل لازم را هم با حاکمیت داشته باشد تا بتواند با پایش و نظارت خود وظیفه‌ی سخنگویی‌اش را به خوبی به جا آورد و زبان گویای دردهایی باشد که با انعکاس و مطالبه‌ی آنها از دولتمردان به بهتر شدن زندگی مردم کمک نماید. 

ما بیش از پیش نیازمند برنامەریزی، سیاستگذاری، اجرا و نظارت سازمانهای مردم‌نهاد هستیم و در این میان سردشت بیش از هر جای دیگری به چنین دیدبانانی هوشیار، نیازمند است.

ديدبانانی كه خلأها را می‌بينند، راهكار را پيشنهاد می‌دهند و در تداوم راه همكاری و نظارت لازم و دقيق و مطالبه‌گری دارند.